• چه کسی آغازگر بازاریابی شبکه ای بود و چرا؟

بازاریابی شبکه ای

هر وقت که ما درباره چيز های موردپسندمان به بقيه اطلاعات مي دهيم، به نوعي بازاریابی شبکه ای انجام مي دهيم. تا حالا شده از دوستانتان یکی از سوالات زیر را بپرسید:

·         پیراهنت را از کجا خریدی؟

·         معمولا از کجا گوشت می گیری؟

·         رستوران خوب سراغ داری؟

·         معلم زبان خوب نمی شناسی؟ موسسه خوب چی؟

·         آرایشگاه کجا رفتی؟ و ....

بر طبق این تعریف حتی اجداد ما هم به صورت ابتدایی با این حرفه آشنایی داشته اند.

حالا فرض کنيد که برای اين کاری که داريد انجام مي دهيد(یعنی معرفی مشتری به فروشنده کالا یا خدمات)، به شما حق الزحمه ای هم پرداخت کنند. اين يعنی بازاریابی شبکه ای حرفه ای.

بازاریابی شبکه ای سيستمی است برای توزيع کالا و خدمات توسط شبکه هايی از هزاران فروشنده يا توزيع کننده مستقل. اين توزيع کننده ها از طريق فروختن کالاها و خدمات و همچنين معرفی و حمايت از فروشندگانی ديگر(که عضو سازمان فروش ایشان می شوند) کسب درامد مي کنند.

در حقيقت بازاریابی شبکه ای يک روش جديد توزيع کالاها و يا خدماتی است که از قبل در بازار يا محيط اطراف ما وجود داشته اند. فقط اتفاقی که افتاده اين است که فروشنده آن کالا و يا ارايه کننده آن خدمات، از روش جديدی جهت ارايه همان محصول يا خدمات قبلي خود استفاده مي کند.در حقیقت هر کدام از مشتریان که از کالا ویا خدمات ارایه شده توسط شرکت رضایت دارند می توانند در صورت تمایل مشتریان جدیدی برای استفاده از کالاها و یا خدمات به شرکت ارجاع دهند و از این راه کمیسیون دریافت کنند

....

بازاریابی شبکه ای چیست ؟

بازاريابي شبکه ای در واقع هدف همه شركتهاست(هم شركتهاي داراي بازاريابي شبکه ای و هم شركتهاي فاقد آن). اگر شما شنيديد كه يك شركت با سابقه اعلام كرد " در صورت معرفي يكي از دوستانتان به ما، در خريد بعدي از تخفيف برخوردار شويد" اين همان بازاريابي چند سطحي است . انجمن هاي سلامتي ،‌آژانس املاك، شركتهاي ارتباط تلفني و صنايع بسیار ديگري از اين روش استفاده مي كنند. مشاغل تخصصي ( پزشكان ، دندانپزشكان ، حسابداران ) مرگ و زندگیشان به مشتریاني بستگی دارد كه آنها را به ديگران معرفي مي كنند. تمام اين مشاغل بسادگي تلاش مي كنند تا مشتريان کنونی شان تبليغ و بازاريابي محصولات و خدمات آنها را براي مشتريان بالقوه انجام دهند.

شركت های سنتي

در شركت فاقد سيستم بازاريابي شبکه ای ، مدير و نمايندگان فروش بوسيله شركت استخدام مي شوند. اين نوع شركت براي استخدام نمايندگان فروش به دليل كمبود منابع مالي كه شركت بايد بعنوان حقوق پرداخت كند و همچنين تعداد افرادي كه مدير فروش قادر به بكارگيري و پوشش دادن آنهاست دارای محدودیت می باشد. زماني كه مدير فروش بدليل افزايش حجم کارها قادر به اداره امور نباشد ، شركت مجبور به استخدام مدير ديگري در كنار مدير قبلي و يا ارتقاء يكي از نمايندگان فروش به مدير مي شود. اين حالت بازاريابي "چند عرضي " گفته مي شود ، چونكه شركت در مقايسه با حالت چند سطحي تنها بطور افقي توسعه پيدا مي كند در حالي كه در بازاريابي شبکه ای سازمان بصورت عمودي رشد مي كند.

آشنایی با بازاریابی شبکه ای

·         من این پیراهنو خریدم خیلی خوبه تو هم بیا بخر.

·         آقا فلانی رو یادته چقدر خوش اخلاق بود؟ مغازه ش اومده نزدیک خونه هامون بیا از همون خرید کنیم.

·         فیلم .... رو دیدی؟ خیلی قشنگه حتما ببینش.

·         من با تور مسافرتی ... رفتم سفر، خیلی خدماتشون خوب بود اگه خواستی شمارشو بهت میدم.

جملات بالا برایتان آشنا نیست؟ شاید در طول روز چندین بار از دیگران این جملات را شنیده باشید، یا اینکه خودتان آنها را به کار برده باشید. همه افرادی که در اطراف ما هستند به نوعی فروشنده هستند. تمام افرادی که جملات بالا را استفاده می کنند در حال فروش چیزی به دوستشان هستند یکی پیراهن، یکی فیلم و ... همه این افراد بدون اینکه مزدی را دریافت کنند در حال فروشندگی و بازاریابی هستند و صنایعی مثل پوشاک، سینما و گردشگری سود می کنند. حال اگر این صنایع به افراد بالا مزدی را بابت این فروشنگی بپردازند این یعنی بازاریابی!

با توجه به هزینه هایی که در بین سطوح مختلف توزیع کالا مثل عمده فروشی، خرده فروشی، انبارداری و ... صرف می شود، صنایع شیوه فروش خود را به صورت بالا انجام دادند یعنی بازاریابی به وسیله مشتریان راضی. به گونه ای که مشتری کالایی را میخرید و آنرا به دوستان خود معرفی و به ازای میزان فروش کالا، کمیسیون دریافت می کرد. اما این روش مشتریان را ترغیب به بازاریابی نمی کرد، لذا شرکتها و صنایع بازاریابی را در حد زیادی گسترش دادند و روال به صورت زیر شد:

1.      یک کالا را خریداری و از آن استفاده کنید و به دوستان و فامیلهایتان پیشنهاد دهید.

2.      به ازای فروش هر مقدار محصول به دوستانتان کمیسیون دریافت می کنید.

3.      اگر دوستانتان را آموزش دهید تا آنها هم مثل شما بازاریابی کنند و به دوستان خود محصول بفروشند به خاطر آموزش از فروش آنها نیز به شما کمیسیون داده می شود.

4.      اگر مجموعه ای از افراد را رهبری کنید تا آنها هم محصول بفروشند باز هم به شما کمیسیون داده می شود، یعنی به ازای فروش افراد مجموعه شما درصد کمی از فروش آنها به شما داده می شود که در اثر زیاد بودن تعداد این افراد به میزان درآمد بالایی می رسید.

آیا این روش منطقی است؟

 زيگ زيگلار(اهل دالاس در ايالت تگزاس) سخنران، نويسنده و مربي حرفه اي موفقيت، رئيس موسسه زيگ زيگلار است.
 زيگ بارها به کشورهاي مختلف سفر کرده و هر سال در سمينارها، شرکتها، سازمانها، مدارس و گروههاي مذهبي در کليساها دست کم براي 300000 نفر سخنراني ايراد مي کند.

او تاکنون 15 عنوان کتاب توشته است. از جمله رموز انجام فروش، تربيت فرزنداني مثبت در دنيايي منفي و در اوج مي بينمت! و همچنين دو کتاب اخير وي با عنوان از سير تا پياز موفقيت و باز هم لبخند.

کتاب حاضر زيگلار که در اينجا با نام از سير تا پياز بازاريابي شبکه اي معرفي شده است مرجعترين کتاب بازاريابي شبکه اي است که در بازار موجود مي باشد و مشتمل بر پنج بخش و 25 فصل مي باشد که فصلهاي آن عبارتند از :

    نيشت را ببند! تجارت صد ميلياردي در سال را بايد جدي گرفت.
    تجارتي باشکوفايي روز افزون
    مشخص کنيد ايا بازاريابي شبکه اي به درد شما مي خورد يا نه؟
    قبل از هر اقدامي تحقيقات لازم را انجام دهيد.
    ارزيابي شرکتهاي بازاريابي شبکه اي
    ارزيابي تيم مديريتي شرکت
    ارزيابي کالاها و خدمات شرکت
    ارزيابي توان مالي تجارتتان
    سازماندهي تجارتتان؟
    بعد از ثبت خريد چه کار کنم؟
    حمايت، آموزش و تشويق افراد سازمان فروش
    مشتري ات را بشناس
    تعيين ارزش يک مشتري
    هنر دعوت کردن
    جواب مثبت مشتري احتمالي و فرياد خوشي!
    بهترين روشهاي جذب مشتري
    فعاليتهاي بازاريابي 101
    اما من از فروشندگي خوشم نمياد
    تقويت مهارتهاي فروش در سطح عالي
    چگونه مشترياني راضي و وفادار بسازيم؟
    10+20 منبع براي بازارياب هاي شبکه اي
    10 ويژگي بازارياب هاي شبکه اي موفق
    نظراتي جهت ارتقاي کيفيت تجارتتان
    ده سوالي که احتمالا درباره بازاريابي شبکه اي خواهيد کرد
    10 را براي شروع سريع بازاريابي شبکه اي

خواندن اين کتاب را به تمامي بازاريابان شبکه اي عزيز توصيه مي شود.

هشت دليل شکست در بازاريابي شبکه اي - جو فابریگاس

1. جدي نگرفتن کار:

2. شک (Doubt):

3- کساني که براي آموزش ديدن در اين تجارت وقت نميگذارند:

4- فکر ميکنند که اين کار ، راه سريعي براي پولدار شدن است:

5- خيلي ها هستند که تمرکز ندارند:

6- نميدانند که چطور ديگران را پرزنت کنند:

7- آينده را نگاه نميکنند(فقدان آينده نگري):

8- کسي که شکست مي خورد بينش ندارد:

لینک دانلود در ادامه ی مطلب

لینک دانلود

90% از افراد در بیزینسهای جدید در سال اول شکست می خورند و 90% از افراد باقیمانده هم در 4 سال بعد. عجیبه نه ؟ شما هیجان زده وارد می شید و سپس هزاران خرابکاری پیش میاد و هزاران بار می خوای quit کنی. اغلب مردم فقط quit می کنند. برای انجام این کار به یک دلیل کاملاً قوی و محکم نیاز داری. چون فقط به همین دلیل هست که اگر روشتان برای انجام این کار جواب نداد بدنبال روش دیگری می روید. اما اگر شل و ول ( wishy-washy ) باشید، رفتنی ( goner) هستید.

اولین چیز، یافتن why است. یک why خوب میتونه زندگی شمارو نجات بده !

مسئله ای که اکثر افراد دارند اینه که فرد یا افرادی در نزدیکی اونا هستند که نمی توانند موفقیتشون رو ببینند ! بهترین انتخاب شما اینه که با برگزیدن یکwhy خیره کننده و شگفت انگیز از شرّ اونا خلاص شيد. یک why 99.9% (بخونید وایِ 99.9%) انتخاب كنيد که شمارو حفظ کنه ! در برابر چی؟ در برابر برف، بارون، تگرگ، طوفان، سیل، طاعون، انفجارهای هسته ای و در نهایت در برابر انتقادهای یک فرد آشنا !!!

.............. ادامه، در ادامه مطلب

بسیار خوب، اعتراف می‌کنم. زندگی جادویی دارم. به هر چیزی که دست می‌زنم تبدیل به طلا یا طلای سفید یا Prada می‌شود. سلامت، خوشحال و موفق هستم. بدترین کابوس هر روزم این است که بسیاری از رویاهای مردم به حقیقت می‌پیوندد. همیشه به همین روال نیست. بیش از ٣٠ سال است که زندگیم رو به نابودی است. واقعاً شرایط بدی دارم. بیمار، غمگین، دل شکسته و ناامید شدم. به هر چیزی که دست می‌زنم تبدیل به پهن شتر می‌شود. اگر هر کسی در میان بسیاری از کامیابی‌ها به پیروزی دست یابد، یکی از آنها من بودم.

بنابراین چه اتفاقی افتاد؟


تنها نکته مهمی که دارای اهمیت زیادی نسبت به چیزهایی دیگری می‌باشد که تاکنون آموخته‌ام این است که: به این باور رسیده‌ام که در ارتباط با هر موردی که در زندگی‌ام اتفاق می‌افتد، چه خوب و چه بد و غیر قابل بیان مسئولیت دارم. در واقع به راستی فکر می‌کنید که کدام یک ترسناک‌تر است.


بدان معنی است که نمی‌توانم همسرم را به خاطر عملکردهای بدم سرزنش کنم، نمی‌‌توانم همه شکست‌های کاریم را به گردن اسپانسرها، شریک کلاهبردار، یا وضعیت اقتصادی بیندازم و نمی‌ توانم نداشتن سلامتی و یا مصیبت‌هایی که از طرف خدا، جهان، تقدیر و شرایط زندگی به وجود می‌آید را ملامت کنم. در حالی که در ابتدا فکر می‌کردیم که کاملاً ترسناک است ... آن نگرشی شد که در نهایت منجر به آزادی من شد. 

زیرا اگر همه آنچه را که در مورد چیزهای بد درست است، پس منطق نشان می‌دهد که آن باید برای چیزهایی خوب هم درست باشد. معنی آن این است که می‌توانم خوشحالی، ثروتمند شدن، و رسیدن به موفقیت را نشان داده و افراد با ارزش را در زندگی به سمت خود جذب کنم. 

آیا شما واقعاً به آن رسیده‌اید؟ آیا برده‌اید که می‌توانید همه چیزهای خوب را نشان داده و در سلامتی، خوشحالی و رفاه زندگی کنید؟

...........